حنجره ی نینوا
حنجرة نینوا
در آن زمان که حُرمتِ آیینهها شکست
منشورِ فتنه جلوة نورِ خدا شکست
در باغِ نیم سوختة باغبانِ عشق
چادر نمازِ شاخه گلِ کبریا شکست
دیوارِ کعبه باز ترک خورد بعد از آن
آغوش باز کرد که قبله نما شکست
از آتشِ سقیفه شرر چند جره ریخت
در کامِ کوزهای جگرِ مجتبا شکست
فریادِ بغض های علی (ع) در سکوتِ محض
در هفت بندِ حنجرة نینوا شکست
لحنِ (حجازی)اش که مقامِ (عراق) کرد
(شورِ حسینی) است که در کربلا شکست
هر بیعتی که با (خطِ کوفی) نوشتهاند
مُهرِ فریب داشت به روزِ وفا شکست
رنگِ بهار داشت نخستین سفیرِ گُل
در برگ ریزِ فصلِ خزان بیصدا شکست
*******
آبی نبود بدرقة راهِ اکبرش
چشمانِ خون فشانِ عطش در قفا شکست
راهی که چشم دامنِ اشکِ روان گرفت
در خیمه بود منتظرش در عبا شکست
این شعر ادامه دارد ... .